توسعه نامتوازن در همکاری‌های بین‌المللی موجب غفلت از کشورهای هم زبان شده است ایران فرهنگی؛ از رودکی تا نسل جدید، میراثی که باید زنده بماند رودکی؛ گنجینه‌ای برای تحکیم پیوند‌های فرهنگی ایران و تاجیکستان ضرورت بهره‌گیری از فرصت‌های فرهنگی مشترک ایران و آسیای میانه سفیر تاجیکستان در ایران: رودکی، حلقه پیوند فارسی‌زبانان است وضعیت قرمز عمومی اختتامیه نخستین همایش «رودکی و پیوند‌های فرهنگی ایران و تاجیکستان» برگزار شد رییس نظام پزشکی مشهد: آمار مرگ‌های ناشی از آلودگی هوا نگران کننده است ضرب‌وشتم پرستار در بیمارستان قائم(عج) مشهد، این بار توسط پزشک بانوی وزرشکار مشهدی به چهار بیمار زندگی دوباره بخشید (۵ دی ۱۴۰۳) پروژه جایگزین یک باب مدرسه سنگی در خراسان رضوی ۹۴ درصد پیشرفت فیزیکی دارد هواشناسی خراسان رضوی در پی آلودگی هوا هشدار نارنجی صادر کرد (۵ دی ۱۴۰۳) تاخیر طولانی پرواز تهران به مشهد به علت برخورد خودرو به هواپیما روی باند (۵ دی ۱۴۰۳) درباره خواص بی‌شمار کدو حلوایی | نارنجی پرخاصیت ویدئو | چند توصیه خودمراقبتی در روز‌های آلودگی هوا نارضایتی مردم از کاهش ساعت کاری کارمندان | ادارات در خواب نیم‌روزی! دستگیری زنی که از ۲ فرزندش برای پوشش فروش مواد مخدر استفاده می‌کرد | زندان، انتهای عشق شیرین و فرهاد پیش‌بینی هواشناسی مشهد و خراسان رضوی (چهارشنبه، ۵ دی ۱۴۰۳) | ورود سامانه بارشی از بعدازظهر شنبه ورزش عملکرد مغز را تقویت می‌کند پیوند ۶۵۳ عضو و بافت از بیماران مرگ مغزی در مشهد انجام شد (۵ دی ۱۴۰۳) سالانه ۳۵۰ هزار نفر زیر پوشش غربالگری سرطان قرار می‌گیرند سامانه بارشی جدید از روز جمعه (۷ دی ۱۴۰۳) وارد کشور خواهد شد مدیرکل جدید بهزیستی خراسان رضوی منصوب شد (۵ دی ۱۴۰۳) خراسان رضوی، رتبه دوم بیشترین اعزام زائران عمره مفرده با غذا‌هایی که خطر سرطان روده بزرگ را افزایش می‌دهند، آشنا شوید با سیگار کشیدن نوجوانمان چطور رفتار کنیم؟ اثر داروی فشار خون در جلوگیری از صرع اجرای برنامه شیر مدرسه نیاز ۹ همتی می‌طلبد آخرین اخبار از برگزاری آزمون استخدامی برای تامین معلم در مهر ۱۴۰۴ پرداخت وام ضروری ۳۰ میلیون تومانی برای ۵۱ هزار نفر از بازنشستگان کشوری حکم امیر تتلو در دیوانعالی شکست |خواننده پرحاشیه دوباره محاکمه می‌شود اطلاعیه دانشگاه پیام نور برای برگزاری امتحانات در روزهایی که به علت آلودگی هوا تعطیل شده‌اند
سرخط خبرها

زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!

  • کد خبر: ۲۴۵۶۵۹
  • ۲۷ مرداد ۱۴۰۳ - ۱۳:۳۱
زیرآب نزدن را به فرزندانمان بیاموزیم!
برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم.

وقتی آب توی دمپایی شتک می‌زد توی صورتم، بیشتر از دست برادرم کفری می‌شدم. وقتی با سمیرا و سمانه، دخترهایش، چنبره می‌زدیم جلو شیر آب تا ته دمپایی را خوب آب بکشیم، از حرص دندان قروچه می‌رفتم، اما از ترس صدایم درنمی آمد.
این چه وضعش بود. ماهی یک بار وقتی دورهم جمع می‌شدیم، خواهرهایم خراب کاری‌های من را به گوش برادرم می‌رساندند و همسرش هم اگر سمیرا و سمانه خبط وخطایی می‌کردند، آنجا آن‌ها را لو می‌داد.

وقت شام برادرم می‌گفت فعلا شامتان را بخورید، بعد شام به حسابتان رسیدگی می‌کنم. من هفت سالم بود، سمیرا شش و سمانه پنج. ما در همان سن، دادگاه، حکم قاضی، خنده حضار، گریه و پشیمانی و حس گناه را با هم تجربه کردیم. گاهی زن برادرم وکیل مدافع می‌شد و قاضی را راضی می‌کرد این بار از خطای ما بگذرد، اما گاهی هم موفق نمی‌شد. آن شام هیچ وقت به جانمان نمی‌نشست.

زیرچشمی با ترس و اضطراب به هم نگاه می‌کردیم. سفره را که جمع می‌کردند، هرسه نفر به ردیف جلو برادرم می‌نشستیم. معمولا خطا‌های دسته جمعی مان مطرح می‌شد. برادرم از تک تک ما سؤال می‌کرد چرا چنین خراب کاری‌ای مرتکب شده ایم. وای به روزی که ما گناهمان را گردن دیگری می‌انداختیم یا زیرآب یکی دیگر را می‌زدیم. 

آن وقت بود که برادرم به هیچ عنوان از گناهمان نمی‌گذشت و برای زیرآب زن، تنبیهی سخت‌تر در نظر می‌گرفت. انگار همین دیروز بود که توی چشم‌های لودهنده نگاه می‌کرد و می‌گفت فضولی کردی؟ به جایش یکی دوتا دمپایی می‌خوری. هر چقدر به این‌ها زدم، دوبرابرش را به تو می‌زنم.
آن وقت بود که ما مثل سه تا بچه اردک دنبال سر هم راه می‌افتادیم و زیرلب غرغر می‌کردیم. هرکدام یک دمپایی از جلو در برمی داشتیم، تمیز می‌شستیم و می‌رفتیم جلو برادرم می‌نشستیم.

او گاهی تا این مرحله طولش می‌داد. حسابی زجرکشمان می‌کرد و ترس را به جانمان می‌انداخت و مانند کسی که محکومی را از بالای چوبه دار پایین کشیده باشد، با بزرگواری مخصوصی طوری که یک عمر مدیونش باشیم، می‌گفت: «پاشید برید پی کارتون. بار آخرتون باشه!» ما هم انگار از زبری طناب دور گردنمان خلاص شده باشیم، فوری مثل فشنگ از جا در می‌رفتیم و گوشه اتاق کنار هم مچاله می‌شدیم.

از این خاطرات کودکی بیش از ۳۵ سال می‌گذرد. درست است که تک تک آن تنبیه‌ها را به خاطر دارم، دمپایی کف پایم خورد، در جمع خانواده اعتراف کردم، گریه کردم، شام‌ها از ترس کوفتم شد؛ اما یک چیز را خوب یاد گرفتم و کاملا برایم جا افتاد که زیرآب کسی را نزنم، اشتباهم را بپذیرم و از زیرش شانه خالی نکنم، برای اینکه خودم را بی گناه نشان دهم، دیگری را مقصر جلوه ندهم؛ و این خلق وخو از کودکی با من همراه شد و تا مدرسه و دانشگاه و زندگی و محل کار با من آمد و به جانم نشست. هربار هم که شاهد زیرآب زنی کسی در اطرافم بودم، با خودم می‌گفتم کاش آن فرد زیرآب زن هم کسی مثل حاتم بالای سرش بود تا به هر نحوی به او یاد بدهد که نباید زیرآب دوست یا همکارش را بزند!

امان از کارمندانی که دمپایی زیرپایشان نخورده است و امان از محیط‌های کاری که یک داداش حاتم ندارد تا یک بار برای همیشه زیرآب زن‌ها از دور خارج شوند.

گزارش خطا
ارسال نظرات
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پربازدید
{*Start Google Analytics Code*} <-- End Google Analytics Code -->